با سلام لطفا ابتدا تمام متن را بخوانید سپس پاسخ دهید. من دختری هستم که در مدرسه شاهد درس میخوانم.معدلم تاکنون 20 بوده است.معلمانم از رفتار و درس من راضی اند. در زمینه های فرهنگی فعالیت میکنم به خصوص در زمینه مقاله خوانی و انشا نویسی و دیگران خیلی خیلی از من تعریف میکنند.کمی خجالتی ام و بیشتر سعی میکنم مودب و سنگین باشم اما با دوستانم راحتم .هیچ کدام از دوستانم دوست واقعی نیستند.و تا زمانی که از من فایده ای ببرند با من دوستند. نمیدانم به خاطر اعتماد به نفس ضعیفم است یا احساساتی بودن بیش از اندازه ام،که سریع به کسی علاقه مند میشوم و علاقه ام را پنهان میکنم و بیشتر خیال پردازی میکنم. البته فقط به دختران علاقه مند میشوم و این علاقه ام با وجود معیار است.همیشه به بزرگتر ها علاقه مند میشوم و از افراد خودپسند و مغرور بدم میآید.به تازگی به دختری که دو سال از من بزرگتر است علاقه مند شده ام.در طی چند روز با او و دیگران کاری انجام میدادیم. او خیلی مهربان و متواضع است و همیشه لبخند میزند و خیلی آرام است.راستی او هنرمند است و درسش خیلی عالی است.در رشته ای که بسیار به آن علاقه مندم و میخواهم در آن ادامه تحصیل بدهم درس میخواند.او هم از من تعریف کرد و وقتی که مطلبی را خواندم برایم دست زد و تشویقم کرد.دختر خیلی خوبی است و من دوستش دارم و برایش نامه مینویسم و پیش خودم نامه ها را نگه میدارم.تا حالا به او چیزی نگفتم .آرزو میکنم که با من دوست شود ولی او خود دوستانی دارد.نمیدانم نامه ها را به او بدهم یا نه؟ وبا اودوست شوم؟اگر بله چگونه؟